'دَرد' ؛
شهری ـست که
در آن شاعری «غـَزل» می خواند .
+++
با کلمهها میآمیزم
بوی تو
حواس لغتنامههای جهان را پرت میکند
آینه در چشمانت غرق میشود
ستاره دور اسم تو خواهد رقصید
عزیزجان!
تو میروی
و من اینجا لای لغتها پیر میشوم.
(مسعود میری)
جملات و تصاویر عاشقانه بیشتر در ادامه مطلب...
باران خیسمان می کرد
و بر بارانی هامان سبزه سبز می شد...
بی تو اما
سبزه ای در کار نیست!
باران می بارد بر تنهایی من
و سبزینه ای جوانه نمی زند!
(نزار قبانی)
اگر کلمه ای پیدا نشود برای دوستت دارم
یا گونه ای که بشود برای خودت بوسیدن
دنیا به درد خواب زمستانی خرس ها هم نمی خورد
هنوز هم بد می رانی پژویت را
خیابان های درندشت خدا خنگ اند
اگر پرنده ای نباشد
که پشت پنجره ات بنشیند و به دانه ها نک بزند
آفتاب به درد کوفت هم نمی خورد
ساده است زندگی عزیزم
من می نویسم تو نمی خوانی
من می پرم تو دانه نمی پاشی
من آفتاب می شوم تو پنجره را باز نمی کنی
خمیازه های تو سنجاقک های طلایی ایوب اند
اگر کلمه ای پیدا نشود برای دوستت دارم
خودت کلمه ای موافق میل ات بنویس
من انگشت می زنم
شاعران از آغاز جهان
حروف الفبا را انکار کرده اند
(مسعود ميري)
تاریخ ارسال پست: پنج شنبه 23 آبان 1392 ساعت: 20:31